کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

کیانا فرشته کوچولوی دوستداشتنی

دلتنگی های کیانا و مامانش...

مامان بابا کی میاد؟                                      مامان بابا کجاس؟ مامان بابا الان میاد؟ مامان بابا تو راهه؟ مامان بابا کی میرسه؟                                                       ...
3 شهريور 1392

بدون عنوان

                                                                                                        &nb...
3 شهريور 1392

بهترین هدیه خدا

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود ، دست هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود : صورت حساب !!! کوتاه کردن چمن باغچه 5000 تومان مراقبت از برادر کوچکم 2000 تومان نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3000 تومان بیرون بردن زباله 1000 تومان جمع بدهی شما به من: 12000 تومان !!! مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورت حساب این را نوشت: بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ بابت غذا ، ن...
6 مرداد 1392

عجب مامان تنبلی

وای خدای من چقدر تنبل بودم خیلی وقته نیومدم... مامان قربونت بشه که هر روز با نمکتر میشی و من و بابا وقتی فیلم نگاه میکنیم بیشتر از توجه به فیلم به تو اون سوالات بامزه ات جواب میدیم و تقریبا هیچ چی از فیلم نمیفهمیم جز دیدن تصاویرش...قیافت وقتی فیلم میبینی خیلی جالبه آخه ابروهات میرن توی هم و با تمام احساس و توجه میری تو بهر فیلم و کلی سوال واست پیش میاد و واویلا...کیانا کوئسشن شروع میکنه و؟؟؟؟؟؟؟ قربون بازی هات بشیم که اینقدر هدف دار و پر محتوان عزیزم اینقد بازی دوست داری که حتی گاهی بامداد رنگی هات هم ساعت ها بازی میکنی و نمکه که از سروروی تو اون بازیهات میریزه و من و بابا هم که نگاه کردن به تو و حرکات دست و صورت و دیالوگ های تو بهترین ...
13 تير 1392

شکرت خداجون

خدایا تو چقدر مهربونی من و به مقامی رسوندی که در عین زیبایی سختی فراوون هم داره مادر بودن چقدر شیرینه و خوب ولی گاهی به سختی اون فکر میکنم سختی از این بابت زحمت نیس سختی یعنی غمی که برای تربیت یک موجود کوچک و پاک داری یک موجود بی گناه و معصوم و استرسی که برای آینده فرزندت داری خدایا به همه پدر و مادر ها لیاقت داشتن بهترین موجودات خودت رو بده ... خداجونم دعای همه پدر و مادر هارو برای خوشبختی بچه هاشون براورده کن... خداجونم امروز که روز مرد فقط ازت میخوام که عشق زندگی من و رو که پدر و همسری مهربونه رو همیشه مراقبش باشی و عمر زیاد بهش بدی تا سایه پرمهرش روی سرمون باشه و عشقمون ماندگار برای همیشه باشه راستی من و بابا واسه روز مرد و زن تصمی...
3 خرداد 1392

تولد عید شما مبارک تولد عید شما مبارک

یک شلام چاق و تپل فروردینی یک سلام خوش بوی بهاری و یک سلام عیدانه قشنگ عیدتون مبارک کیانا قشنگه که امسال فهم عید واست سخت بود و سال تحویل موقعی که من و بابا بهت عیدی دادیم باهامون قهر کردی که باید میگذاشتیم همه بیان تاتو شعماتو فوت کنی...و بعد کلی توضیحات در مورد عید ...به این نتیجه رسیدی که باید بریم خونه مامانی چون عید رفته خونه اونا چون همگی اونجا بودن مخصوصا که خاله جونی های بابام اومده بودن و تو چشم میکشیدی که خاله فخری رو ببینی... زیبا کوچولو که الان هر روز فقط سیندرلا نگاه میکنی و هر بار اونقدر با احساس و دقت میبینی که هر کس ندونه فکر میکنه بار اولته ..امسال با شیرین زبونی های تو سالمون رو شروع کردیم و همین شیرینی مارو بس که واسه من...
17 فروردين 1392

حال و هوای عید

وای عجب هوای خوبی بوی بهار آدم رو دیونه میکنه و برای من و بابا باز امسال یکی از قشنگ ترین عیدهاس آخه ٥/٣ سال پیش خدا بهمون نینی نازی رو داد که با اون بهار زندگیمون بهترین بهار شد امسال هم در کنار خونواده عزیزم بهترین بهار رو حس خواهم کرد خداجون متشکرم... اما با این فرشته کوچولوی مهربون و بامزه واقعا بازار رفتن از بزرگرین مصیبت هاس واسه همین کوچولو میاد پیش مامانی و ما میریم خرید... و اما این روزها که تو عزیز دل مامان و بابا بیشترین وقت خودت رو با کتابهات میگذرونی همه شو وسط سالن پهن میکنی و دونه دونه واسمون میخونی با صدای بلند و مامحکوم هستیم به گوش(قوش) کردن آخه تو خانوم معلم من و بابایی و وای عجب سختگیری دریغ از یک کلمه ...بعدش هم من خ...
10 اسفند 1391

بدون عنوان

کیانا در حال بازی در قصر شادی کودکان: این روزا حسابی حسه استقلال طلبی کیانا من و کلافه کرده میشه گفت همه کارهاشو میخواد بدون کمک من انجام بده و خرابکاری روی خرابکاری بعلاوه اینکه وقتی ناکام میشه آه و ناله اش فلک رو کر میکنه میشه گفت در حال حاضر ارتباط برقرار کردن باهاش خیلی سخت شده کلا سن عجیبیه البته روانشناسا میگن طبیعیه ولی واقعا سخته از طرفی نمیشه دعواش کنم چون هم حساسه و هم برای اعتماد به نفسش خوب نیست و از طرفی هم واقعا بعضی کارها رو نمیشه چیزی نگفت مثلا چند روزه که میخواد دستشوییشو خودش بشوره و این واقعا واسه من سخته برای همین خودم نظارت کافی رو روی کارش دارم که باعث نجس شدن خونه و دم و دستگاه نشه به هرحال که باید تحمل کرد و ب...
3 بهمن 1391

بدون عنوان

کیانای نازم به تازگی چهار تا سوره و ١٠ کلمه فارسی جدید رو یاد گرفته واسه باهوش کوچولو دست بزنید.... سوره های توحید البته با اشاره و معنی.سوره کوثر و این نکته که کوچکترین سوره قرآنه.سوره حمد. و سوره ناس که چند وقت پیش اون رو حفظ کرد... ١٠ تا کلمه جدید رو هم از روی کارتهاش میتونه بخونه...  
21 آذر 1391