کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

کیانا فرشته کوچولوی دوستداشتنی

بدون عنوان

1392/10/5 0:38
نویسنده : مامان کیانا
242 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از کلی تاخیر حالا وقتی اومدم که پر از خبر و اتفاقات عجیب و غریبم توی این غیبت طولانی توی زندگی ما خیلی چیزا عوض شد و تغییر پیدا کرد مثلا تغییر مکان ما که از همه عجیب تر بود آخه نه من و نه بابا به جای جدید حتی فکر هم نمیکردیم بابا که حتی مدتها بود مسافرتی هم به کاشمر نیومده بود که قسمت اینطوری رقم خورد و ما نقل مکان کردیم به کاشمر برای خودمون که خیلی غیرمنتظره بود از همه خوشحال تر کیاناس آخه اینجا کلی رفت و آمد هست و از همه مهمتر وجود بچه های همسن مخصوصا اباالفضل ه بعد از اون رفتن کیانا به پیش دبستانیه و خیلی راضی و خوشحاله و کلی هم مدیر و خاله جون مهدش ازش تعریف میکنن و خاله جونش میگه کیانا تنها بچه ایه که تابه حال ازش گلایه نداشتم و همه چیز و خیلی خوب یاد میگیره حالا بابا میره مرغداری در واقع شریک شده و از اونجایی که کار و میخواد یاد بگیره که برای خودش مرغداری بزنه و باید قرنطینه باشه در واقع بابا قاطی مرغاست  و من وکیانا بیشتر وقتا تنهاییم البته الان تا وقتی که دوباره بخواد جوجه بریزه باهمیم و از دورهم بودن خونوادمون لذت میبریم و اتفاق دیگه هم رفتن من سرکار ه حالا من میرم دفتر بیمه کارآفرین که البته یکی از آشناهاس حالا مجبوریم صبح ها از خواب بیدار بشیم و بزنیم بیرون وای که هر روز صبح موقع بیدار شدن تصمیم میگیرم دیگه نرم سرکار بعد هم نوبت کیاناس که غر بزنه بگه نمیخواد بره مهد البته این ماجرا و دیالوگ ها ظهر کاملا برعکس میشه آخه با کلی انرژی برمیگردیم و دوباره روز از نو اینجا همه چیز خوبه فقط ملالی نیست جز دوری مامانی و بابایی و عمه جونی ها که واقعا دلمون واسشون خیلی خیلی تنگ شده در اولین فرصت عکسای کیانا جیگر رو میذارم تا ببینین چقدر بزرگ شده آخه خدا رو شکر اشتها و روحیه اش واقعا متفاوت شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)