کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

کیانا فرشته کوچولوی دوستداشتنی

حرفهای در گوشی

1390/11/13 9:50
نویسنده : مامان کیانا
258 بازدید
اشتراک گذاری
روزی بزرگ می شوی و معنی این جملات را خوب درک می کنی .روزی مادرمی شوی و می فهمی چرا هم شیرین ترین و هم سخت ترین کار دنیا بزرگ کردن یک کودک است .روزی بزرگ می شوی و می فهمی چرا برای هر چی که سختی بکشی برایت عزیز است .روزی می فهمی چرا پدر ها و مادر ها هر چه زمان گذشت پرورش بچه ها را دقیق تر و با حوصله تر انجام دادند و به نظر مامان اگه دنیا داره روز به روز پیشرفت می کنه و علم با سرعت هر چه تمام تر به جلو می ره همه مدیون نسل هایی است که برای تربیت و تعلیم بچه ها بیشتر تلاش کردند .شاید زمانی بزرگ کردن ۱۰ تا بچه هم کاری دور از توان پدر ها و مادرها نبود .اما زمانیکه پدر و مادرها تصمیم گرفتند دقیق تر و بهتر عمل کنند نسل دانا تر شد و علم با سرعت به جلو تاخت .

می شه یک بچه را بزرگ کرد خیلی ساده و راحت اما خوب بزرگ کردن شرط است .شرط مهمی است .برای اینکه فردا باید از امروز و امروز از دیروز مان بهتر باشه .پس دخترکم تو باید از من و پدر بهتر و پر قدرت تر و داناتر و باهوش تر باشی وگرنه ما باخته ایم .

شاید گاهی به من سخت گذشته شاید گاهی به  تو سخت گرفته ام اما کاری را کرده ام که گمان می کنم و ایمان دارم برای تو بهتر خواهد بود .

روزی می آید که می فهمی دنیا با همه سختی ها و تلخی ها شیرین است چیزی که من امروز دیدم .من امروز خودم را دیدمو تو .چه حس خوبیه وقتی  دست کوچک تو توی دست منه و خودم را تو شیشه های ویترین یک  مغازه میبینم .احساس خوشبختی میکنم   وقتی من تو را دارم که بهترین نعمت خدایی و بزرگترین نعمت خدا روی زمین .

یادت باشه بابا روزی صد بار تو را می بوسه و با صدای بلند می گه :خدایا چه لطفی به ما کردی که کیانا را به ما دادی .خدایا شکر و روزی صد بار سلامتی و خوشبختی ات را از خدا می خواهد .

من که اعتقاد دارم تو دختر خوش شانسی هستی به هزار و یک دلیل که شاید روزی نوشتم اما عزیزکم باید استفاده کنی از همه شانس های زندگی ات از سلامتی از هوش و دانایی ات از عشق خدا و خانواده به تو .پس یاد نره انتخاب با تو است تصمیم با تو است .یادت باشه تو معمار شالوده زندگی ات هستی .خدا همه مصالح را به تو داده و داره نظاره می کنه که تو چه می کنی .پس عزیزم ما منتظریم .

کیانای عزیزم تو دومین سالگرد زندگیت هم ما که تورو از ته قلبمون دوست داریم دعا میکنیم واسه شادیت واسه خوشبختی و خوشحالیت واسه سلامتی و ...تو دو ساله میشی دو سال از بهترین سالهای زندگی منو بابات در کنار تو بود در  کنار مهربون ترین /عاقل ترین / با استعدادترین/در کنار شادترین و بهترین فرشته در کنار تو که برای ما همه چیز هستی تو که وقتی از شیر گرفتمت منطقی ترین کوچولوی دنیا بودی و باعث تعجب همگی شدی با اینکه خیلی وابسته بودی اما اصلا اذیت نکردی و با قضیه کنار اومدی تو که بهترینی بهترینه بهترین .تولذت رو بهت تبریک میگیم و واسه خوشبختیت هر کاری میکنیم یادت نره که ما تو رو خیلی خیلی دوست داریم. همه رنگ هاي زندگي ام رنگ خوشبختي است و زندگي طعم خوش خوشبختي مي دهد .دختر كوچولوي دانا ،عاقل و باهوشم ،دوست داشتني ترين موجود دنيا ،مهربانم دوستت دارم

 کیانا میتونه شكل هاي دايره ،مربع ،مثلث و شش ضلعي را از هم تفكيك كنه و خيلي راحت بدون اينكه اشتباه كنه ميزك ميخ و چكش را بچينه .

اما د ربين تمام دانسته هايش مهارت هاي كلامي اش فوق العاده است .شايد براي خودم هم گاهي باورش سخته كه اين كلمات سخت از دهانش بيرون مي ايد هر چي كه ما تكرار كنيم مثل گورخر رو با تمام سعیش بیان میکنه.به بشین میگه پیشی وبه بلند شو میگه پشو

دختر مهربون من وقتی من یا باباش خوابیم با لطافت صورت گرمش رو میاره نزدیک و ما رو میبوسه

از دخترم بگم كه  بينهايت دانا و عاقل شده شده يك دختر ناز و كوچولو كه گاه براي به كرسي نشوندن خواسته هاي تا مرحله زور هم پيش ميره و گاه بايد همه به حرف هايش گوش كنند و مطيعش باشند تا مبادا ناراحت بشه

كماكان در شناخت حيوانات پيشتاز است شايد باور نكنيد حالا حيوانات نه چندان متداولي مثل جغد و گور خر را هم مي شناسه و مامان جانش گاهي اوقات از تقليد صداي بعضي از اين موجودات عاجز است واقعا نمي دونم زرافه چه صدايي در مي اره براي همين کیاناهم نمي دونه

از وقتی از شیر گرفتمش خدا رو شکر داءم شیر پاستوریزه میخوره البته تو شیشه و به قول خودش شیشم(البته با فتحه و خیلی غلیظ) تو خواب هم میگه مامان شیشه و وقتی خوردنش تموم میشه با همون چشمهای بسته شیششو میده به منو میگه بده آخه به بده و بگیر میگه بده

در حال حاضر به دیکشنریه انگلیسی کیاناball وtrain/ flowerهم اضافه شده و اون با علاقه کتاب آموزشی که عمه جون واسش آورده رو ورق میزنه و آماده یادگیری هر کدوم از کلماته

باورم نمیشد هفته پیش با باباش رفت خونه دوستهای باباش و فقط پنج دقیقه اونجا بود و آقاهای زیادی اونجا بودن بعد از گذشت چند تو خیابون  دیدم داره بای بای میکنه اما نفهمیدم با کی وقتی باباش اومد گفت کیانا دوتا از همون آقاهایی رو که اونجا دیده بودرو دیده و شناخته

خدا رو شکر خیلی هم اجتماعیه آخه اصلا خجالت نمیکشه /با همه زود دوست میشه /وقتی جایی میریم سلام میکنه /عاشق بچه هاس و اصلا بهشون حسادت نمیکنه حتی به کوچکتر از خودش به من هم میگه نینی به یعنی نینی رو بغل کن

عاشق موبایل یا به قول خودش ابایه(با کسره) اگه کسی تماس بگیره دیگه گوشی رو نمیده شروع میکنه به صحبت کردن و وقایع روزانشو با زبون شیرین خودش تعریف میکنه که البته هیچ کس نمیفهمه و من در نقش مترجم اونجا حظور پررنگی دارم

کفشهاشو بدون کمک پاش میکنه و حتی شلوار و بلوزشو میتونه در بیاره اما هنوز نمیتونه اونها رو بپوشه

توی خوندن بیشتر شعرها منو یاری میده مثلا من میگم چشم چشم دو ابرو بعد کیانا بقیشو میگه یا بعضی از شعرهای کتاباش و کم و بیش میخونه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)