سلام سلام سلام

سال 1391 رو به اول کیانا جونم و بابای مهربونش بعد هم به همه دوستها و آشناها و فامیل عزیزمون تبریک میگم متاسفانه اصلا وقت نمیکنم زود به زود آپ بشم اما سعی میکنم حداقل ماهی یکبار رو بیام خلاصه عید امسال عید متفاوتی بود لحظه تحویل سال بر عکس همه سالهای دیگه بابایی و مامانی خونه ما بودن آخه قرار بود بعد از تحویل سال بریم کاشمر خلاصه تحویل سال فوق العاده ای بود تا پنجم فروردین کاشمر بودیم و بعدش با خاله فاطمه و عمه ملیحه برگشتیم بجنورد جای همگی خالی چند روز بعد واسه ما کلی مهمون اومد و خونه ما از مهمون خالی نشد اما خدارو شکر خوش گذشت ولی ما که خیلی شرمنده اونایی شدیم که قرار بود بیان و بخاطر اینکه واسه ما مهمون اومد نتونستن بیان امیدوارم جبران کنیم.....

خلاصه خاله فاطمه رفت مشهد و جاش خیلی خالی..

دوازدهم هم که بهترین روز بود تولد بابا جون عزیز دل من و کیانا باور کن عاشقتیم هردوتامون خوشحالم که همسری فوق العاده مهربون و کیانا هم بابایی فوق العاده خوب و مهربون داره خدا کنه همیشه سایه ات روی سرمون باشه بوووووووووووووووس بوووووووووووسسسس بببببوووووووووووووسسسسسسس

سیزدهم هم با مامانی و بابایی و عموعباس و....همه خونواده مهاجر به بجنورد اومده رفتیم باغ و تا شب بودیم کیانا هم کلی بازی کرد.هفته بعدش هم خاله عسل اومد و باز کلی خوش گذشت اما...

چشمتون روز بد نبینه از جگر مامان که یهویی از بس روی هم چیزی خورد دو روز کامل حالت تهوع داشت و نتونست هیچی بخوره مامانت بمیره من و بابا دو شب و روز اصلا نخوابیدیم و همش بالای سر تو نشسته بودیم ولی متاسفانه اینقدر که از دکتر ترسیده شدی هر موقع که خواستیم ببریمت کلی گریه و التماس کردی فدات بشم خدا رو شکر که حالت خوب شد کلی هم شب اولش که حالت بد بود خونه عمه ملیحه رو منور کردی روی تختشون و روی زمین وخلاصه خوشبحال عمه و عمو کردی

عزیز دلم تا سه سالگی فقط دوماه داری اما بیشتر از پنج ساله ها چیزی بلدی :

50-60 تا کلمه فارسی رو میخونی با کلی شعر و اعداد و کلمه های انگلیسی وووووو..............فدای باهوشیت بشم من دوستت داریم قربونت بشیم جوجو جون