دکتر
هفته پیش کیانارو بابا برد دکتر هم واسه وزنش هم به خاطر اینکه چند روز سرفه میکرد دکتر واسه وزنش دارو داد و واسه گلوش هم چندتا دارو و قرص بعلاوه دوتا آمپول آخه گلوش عفونی شده بود اونم از آلرژی ولی بمیرم واسش آخه حتی آخ نگفت وقتی بابا برد آمپولشو بزنه میگه دراز کشیده و وقتی سوزن و فرو کردن فقط چشمهاشو محکم بسته روز دوم من گفتم حتما گریه میکنه و ترسیده شده ولی بابا مصطفی گفت خودش دراز کشیده و شلوارشو کشیده پایین بمیره مامانت بابا گفت دلش واست کباب شده قربون شجاعتت بشم من...
این هفته هم خاله زهره و عموجواد و نینی نازشون فاطمه یاس اومدن خونمون کیانا هم که عاشق نینی خیلی بهمون خوش گذشت کیانا هم خیلی خوشحال بود حتی دوست نداشت نینی رو بخوابونن جاتون خالی ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی